بهائيت و جهان وطني

بهائيت و #جهان_وطنی 

انديشه جهان وطني و سرزمين زدايي ،رو به رشد، ودر حال از بين بردن هويتي است كه در چارچوب تشكيل جامعه مدني جهاني ، ملتها را فريب مي دهد. اما اين انديشه منتقداني نيز دارد كه در وهله نخست مي گويند ، صلاحيتهاي سمن ها، و جنبش هاي اجتماعي به كل دروغين است. 

جهان‌وطني تك قطبي سازي است که تشکیلاتی پر قدرت  براي يكدست سازي كل حكومتهاي دنيا در رأس قرار مي گيرد. 

سوال اينجاست كه گردانندگان اين تشكيلات چه كساني هستند؟ صهيونيست هاي ساكن در فلسطين اشغالي كه كشور جعلي اسرائيل را بنا نهادند ؟ مختصات اين كشور جعلي كجاست كه هنوز مرز مشخصي نيز ندارد.

آيا صهيونيست هاي نژادپرست كه با استعمارپير خود مخترع قوم يهود بودندنيز قرار است عضوي از اعضاي  حکومت جهانی باشند ، يا خود در رأس قرار دارد و فرقه بهائيت كه ساخته دست استعمار است هم طبق گفته ي خانم ماكسول ، كه مثل حلقه هاي يك زنجير با صهيونيست پيوند دارند، هم دست هستند و در رأس تشكيلات منويات صهيونيست را اجرا مي كند؟.

ادعای صلح جهانی بهائيت ، با وجود بازيگران جديد صحنه ي دنيا ، وابستگي متقابل و هم پيوندي و گرايش به حكومت ورزي يك محال عقلي است ،چون به علت همين تفكرات جهاني شدن ، جهان وطني بود كه بنيادگرايي با آن همه عواقب جنگ و خونريزي پا گرفت.

 

مي خواهيم خوشبين باشيم كه بر اساس شعار بهائيت مبني بر وحدت عالم انساني و برقراري صلح عمومي و عدالت جهاني ، جهان وطني با اجراي دستورات بهايي اتفاق بيوفتد ، ضروري است كه بهاييان به چند مورد در برقراري صلح جهاني به عنوان پايه گذاري يك مذهب صلح پذير پاسخ بدهند كه چرا، از آغاز پيدايش ، با ديگران سر ناسازگاري داشتند و از هر فرصتي براي حمله به منتقدين به جرم ارتداد سود مي جستند، ميرزاجاني كاشاني در اين مورد مي نويسد : جمعي رفتند و در شب يورش برده، روستا را گرفتند و يك صد و سي نفر را به قتل رساندند!!! ده را بابي ها خراب كردند .

همچنين نقش فعال بهاء الله در شورش هاي بابيان، اختلاف بين دو برادر بهاء الله و صبح ازل، تقيه اي كه در بهاييت حرام است، تبعيض بين مهريه زن روستايي و زن شهري، تبعيض در ارثيه ، تربيت و تعليم اجباري امر بهايي به گفته عبدالبهاء و غيره را چگونه در بوجود آمدن صلح توصيف مي كنند، تا در كنار آن به جهان وطني برسند.

بهاييان می گويند چند صلح داریم:

صلح اصغر، صلح اكبر و صلح اعظم 

در صلح اصغر همه با هم میجنگند و در آخر به اجبار صلح می‌کنند !! اجبار به چه علت؟

صلح اکبر یکی از بشارت‌های حسینعلی بهاء است ولي مي گويد یا اینکه گفته است:  اوّل باید وزرای بیت عدل صلح اکبر را اجرا نمایند تا عالم از مصاریف باهظه فارغ و آزاد شود و بعد به صلح اعظم كه اداره امور خلق را دارد برسيم ، البته حسينعلي نوري رسيدن به صلح اعظم را نيازمند به محاربه و مجادله مي بيند و خود نيز اذعان دارد!

افزون بر این‌ها عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری مطلبی دارد که این شعار بهائیت را زیر سؤال می‌برد. او می‌گوید:جهان‌گشائی و کشورستانی ممدوح و بلکه در بعضی‌اوقات جنگ بنیان اعظم صلح است و تدمیر سبب  تعمیر.(عبدالبهاء رساله مدنيه) . عبدالبهاء در این جمله کوتاه  کشورگشایی و کشور ستانی را ستوده و جنگ را مقدمه صلح جهانی  و تخریب را مقدمه تعمیر و آبادانی دانسته است.

جهان وطني شما يعني جهاني شدن بهاييت كه ، با تعاريف ذكر شده چگونه مي خواهيد ژرفا پذيري و گسترش يابي روند سياسي بهائيت را مشخص كنيد كه باور بر از بين بردن منتقدين دارد؟ در جهاني شدن رخداد هاي محلي ، ملي ، منطقه اي و جهاني پيوسته با هم كنش و واكنش دارند ، در مسلك بهايي چگونه اين موضوع قابل اجراست؟

نهایتا چطور حکومت را خواهید گرفت ، آيا با نظريه هاي نوسازي وابسته به چپاولگري غربي و يا وابستگي متعلق به كمونيست ؟ اصلا نظريه جهاني والراشتاين خوانده ايد؟چطور با از بين بردن مخالفين خود  در افزايش روابط اجتماعي سراسر جهان خواهان تأثيرگذاري هستيد.

در آخر،تشكيلات وابسته به قدرت هاي بزرگ سرمايه داري نمي تواند مدعي صلح ، آرامش، امنيت اجتماعي ، امنيت اقتصادي ، امنيت قضايي، امنيت سياسي و امنيت فرهنگي باشد ، چون موجوديت آن به مثابه تبعيت از آنان دارد است .

چگونه اين مسلك مي خواهد جهان وطني با عدالت اجتماعي را بوجود آورد كه پر از تناقض و اجراي احكام ضد صلح است ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × 5 =