بعد از مرگ حسین علی نوری، پیغمبر خوانده فرقه بهائیت در ۱۳۰۹،۱۸۹۲، عباس افندی که بعدها به عبدالبهاء ملقب شد،به جای محمدعلی و با توطئه، جانشین پدر شد.که منجر به تشکیل سازمان بهاییت شد.
عبلس افندی سعی کرد تا در دل آمریکایی ها برای تشکیل سازمان بهاییت نفوذ کند چون پی به قدرت سیاسی جدید برده بود.این سازمان جدید بهاییت که امریکایی ها در آن به مرور نفوذ کردند در حقیقت مکانی برای جولان صهیونیست ها شد تا از این طریق بتوانند در جامعه ایران نیز نفوذ هر چه بیشتر داشته باشند.
اسماعیلی در کتاب سازمان بهائیت می گوید: دوره جدید بهائیت بعد از مرگ حسین علی نوری با چند اتفاق مهم بین المللی آغاز شد؛ جنگ جهانی بین الملل اول، فروپاشی امپراطوری روسیه تزاری و ورود ایالات متحده امریکا به قدرت نوظهور منطقه .
دهه آخر قرن ۱۹ میلادی آغاز تحولات جدیدی در منطقه غرب آسیا و هم چنین در بهاییت بود. فعالیت صهیونیست ها برای تشکیل دولت یهودی-صهیونیستی در فلسطین و شروع شد. فلسطین در آن مقطع جزئی از خاک عثمانی بود و بهاییان هم در آنجا ساکن بودند.
همراهی عبدالبها با ژنرال آلنبی، فرمانده نیروهای انگلیسی در فلسطین در جنگ بین الملل اول از رابطه خوب و تصمیم گیری صهیونیست ها برای ارتباط هر چه بیشتر با عبدالبهاء بود که بوی نفوذ می داد. هم چنین در روابطی که عبدالبها با هربرت ساموئل داشت(ساموئل از طراحان اعلامیه بالفور بود) در سال ۱۹۲۰ به عنوان اولین کمیسر عالی بریتانیا، حاکم مطلق العنان فلسطین شد.
او در روابطی که با بهاییان داشت به تعریف از بهاییت پرداخته و گفته بود: اینجانب بهاییت را به عنوان یک دین مستقل و مجزا از اسلام و مسیحیت و سایر ادیان میدانم، بهاییان از «فساد و انحطاط مردم خاورمیانه دور هستند.
خوشحالی عبدالبها از ورود نیروهای صهیونیست های انگلیسی به فلسطین در جریان جنگ بین الملل اول و اشغال آنجا که به تقویت صهیونیسم و تأسیس دولت اسراییل انجامید به وسیله حبیب مؤید که از نزدیکان او بود و به یکی از خاندانهای یهودی بهایی شده تعلق داشت، نقل شده است: «عن قریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود. سلطنت داودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت این از مواعید صریحۀ الهیه است و شک و تردید ندارم قوم یهود عزیز می شود»
در حقیقت تشکیل سازمان بهایی از همینجا آغاز شد.
یک سال بعد یعنی در سال ۱۸۹۳ ، در انجمن ادیان دنیا که در شیکاگو برگزار شد، کشیشی به نام جرج فورد متنی از بهائیت خواند که آن را تأیید کرد! این متن را هریس جساپ که یک میسیونر آمریکایی بود نوشته بود.
جساپ ، دو فرقه بابیت و بهائیت را نقطه امید نفوذ در جامعه ایرانی عنوان کرده بود،هم چنین در پی این «امید» بود که بهاییت در دوران جدید یعنی بعد از مرگ بهاالله و به قدرت رسیدن عبدالبها از ریشه های آسیایی اش دور شود این تغییر و حرکت بنابود رنگ غربی – مسیحی بگیرد.
جساپ نیز به تأسی از نویسندگان غربی، علی محمد شیرازی را پیامبر و یحیی نوری (صبح (ازل) را جانشین منصوب او معرفی کرد. او هم چنین به ترورهای ازلی و بهایی علیه یکدیگر اشاره کرده و بدون داوری درباره اختلاف دو جریان ازلی و بـ و بهایی ، به توصیف بهاییت می پردازد. چنان که جساب می نویسد تعداد پیروان عباس افندی (عبدالبها)که در حیفا ساکن بودند در آغاز قرن بیستم حدود ۷۰ تا ۸۰ نفر بوده است. او به نقش فردی با نام «جرج ابراهیم خیرالله» در معرفی بهاییت در ایالات متحده اشاره و خیرالله را فردی باهوش و حراف معرفی میکند.
جساپ میگوید: خير الله ،عبدالبها را بازگشت مسیح عنوان کرده بود و از حلول مسیح در عباس افندی سخن گفته بود. او هم چنین به اختلاف عبدالبها و محمد علی برادر وی و دو شعبه شدن بهاییان در حیفا در آن دوره اشاره میکند و بر همین اساس اختلاف دو گروه بهایی در آمریکا به مدیریت آقا و خانم گتسینگر با ابراهیم خیر الله را ذکر میکند خیرالله در اواخر کار از مخالفان عبدالبها بود.
جساپ با بیش از نیم قرن سابقه فعالیت در شام سوریه، لبنان و فلسطین و نگارش چندین جلد کتاب و ده ها مقاله درباره مسائل اجتماعی و سیاسی منطقه از شخصیتهای تاریخی صهیونیسم مسیحی است. از جمله آثار او کتابی دو جلدی با عنوان پنجاه و سه سال در سوریه است که به بیان سرگذشت تجربه ها و فعالیتهای او در این نیم قرن حساس (۱۸۵۰ – ۱۹۰۳) می پردازد. فعالیتهای جساب مصادف با افزایش فعالیت صهیونیست ها برای تصاحب سرزمین فلسطین بود.
جساپ را باید از جمله نخستین مسیحیان صهیونیستی دانست که با ایدئولوژی پردازی به روایت کشیشان مسیحی تلاش کرد تشکیل اسراییل را به عنوان مقدمه ظهور مسیح و در پرتو پیشگویی های کتاب مقدس تفسیر کند. مطابق این ،تفسیر، جهان از آغاز خلقت تا ابد،با طرحی از پیش برنامه ریزی شده پیش خواهد رفت که کلیسا بتواند بر جهان حکومت کند( برنامه ریزی که سازمان بهاییت هم آن را طرح کرده اند) . از نظر جساب هدف انقلابها و اتفاقات دنیا برای از بین بردن اسلام است که توسط خداوند یاری می شود!
هنری جساپ عامل معرفی عبدالبها و بهاییت به آمریکایی ها بود. از قول شوقی آمده است که ، به سبب سخنرانی کشیش مسیحی در جلسه پارلمان ادیان بود که نام حسبن علی نوری و عباس افندی برای اولین بار در امریکا شنیده شد.
این چنین سازمان بهاییت توسط آمریکایی ها و کشیشان مسیحی-صهیونیستی تاسیس شد.