طراحی بهائیت برای جشن هنر شیراز

طراحی فرقه بهائیت برای جوانان دهه ۵۰/نگاهی به مراسم موسوم به جشن هنر شیراز



قضیه جشن هنر چه بود که زمانی در شیراز باعث خروش آیت الله شهید عبدالحسین دستغیب شد و مردم مسلمان این شهر را در برابر فساد علنی شاه و دربارش به قیام واداشت؟

«… غلط کردند کسانی که در آن دوره خیال کردند با اقدامات سخیفی مانند جشن هنر شیراز می توانند شیراز را از حرم اهل بیت و مرکز دین و ایمان به نقطه فساد برگردانند…»

این بخشی از بیانات مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار چهارشنبه گذشته دست اندرکاران برگزاری کنگره ۱۵ هزار شهید استان فارس بود که به مراسم مبتذل و مستهجنی موسوم به جشن هنر شیراز اشاره کردند.

رهبر معظم انقلاب در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۷ نیز در جمع مردم شیراز به طرح های مفسده انگیز رژیم شاه خصوصا جشن هنر اشاره کرده و به آن پرداخته بودند. ایشان در آن دیدار فرمودند:

«… بنده خودم در سال های آخر دهه ی سی- شاید حدود سال های ۳۹ یا ۴۰- در همین شهر و توی همین خیابان زند و مراکز گوناگون دیگر، شاهد نمونه ها و مظاهر فسادی که آن روز به عمد ترویج می شد، بودم. عمدا کوشش می شد جوانها به سمت منکرات اخلاقی و به سمت بی مبالاتی نسبت به دین ، سوق داده بشوند. این همین طور ادامه پیدا کرد تا دهه پنجاه و جشن هنر شیراز و قضایائی که شاید همه می دانید؛ شاید هم بعضی جوانها نشنیده باشند و ندانند. این یک جریان بود…»

اما قضیه جشن هنر چه بود که زمانی در شیراز باعث خروش آیت الله شهید عبدالحسین دستغیب شد و مردم مسلمان این شهر را در برابر فساد علنی شاه و دربارش به قیام واداشت؟

برای اطلاع نسل جوان

به روایت اسناد مختلف و معتبر از جمله اسناد ساواک و همچنین اسناد لانه جاسوسی آمریکا، برای ساماندهی طرح ها و جریانات ضد فرهنگی خصوصا علیه باورها و ارزش های دینی و ملی مردم ایران، پس از جایگزینی فرح دیبا در دربار شاه ایران به عنوان همسر وی (به عنوان یکی از عناصری که سالها در محافل استعماری پرورش یافته بود) دفتر فرح و برخی موسسات وابسته به او برای راه انداختن یک جریان ضد فرهنگی با رویکرد ضد اسلامی/ایرانی، تاسیس شدند و در راس آن مراکز، افراد مورد اعتماد و وابسته به همان محافل استعماری را گماردند تا طرح های های فوق را طبق برنامه و گام به گام همراه دیگر پروژه های استعماری سیاسی/اقتصادی/نظامی پیش ببرند.

نخستین فرد در این مسیر، یکی از اعضای مرکزی فرقه ضاله بهائیت به نام فضل الله نبیل بود که به سمت ریاست دفتر فرح دیبا منصوب گشت و در واقع سرنخ همه امور به اصطلاح فرهنگی و کارهای فرح پهلوی، دست فرقه بهائیت سپرده شد!

برنامه های ضد فرهنگی دفتر فرح به عنوان سیاست هویج رژیم پهلوی در کنار چماق شاه و ساواک، مجموعه ای برای دوران جدید رژیم پهلوی رقم می زد که تجربیات جنگ سرد فرهنگی سازمان CIA در دهه های 50 تا 70 میلادی را در ایران پیاده می نمود.

فرح دیبا در کتاب خاطراتش به نام «کهن دیارا» درباره فضل الله نبیل نوشته است: (اعلیحضرت) فضل الله نبیل را که انسانی فوق العاده بود، به ریاست دفتر من منصوب کرد. فضل الله نبیل، مورد احترام همه و درست همان شخصیت مورد نیاز من بود. او که می توانست جای پدر من باشد، با تجربه فراوان خود به من آموخت که چگونه به کارم سازمان دهم. سپس با راهنمایی او و سایر مقامات با برنامه های توسعه و اصلاحات مملکت آشنا شدم و بدین سان توانستم پیشنهادهایی در این زمینه به دولت ارائه نمایم. علاوه بر این، فضل الله نبیل برنامه ای برای دیدار های من ترتیب داد و من توانستم بدین ترتیب وزراء و نمایندگان مختلف جامعه مدنی را ملاقات کنم.آنها وقت خود را می گذاشتند و در ایجاد انجمن های مختلف در زمینه بهداشت، تندرستی، آموزش و فرهنگ مرا یاری می دادند…»

دفتر فرح، انجام پروژه های متعددی در تجمیع شبه روشنفکران جدا شده از احزاب و گروه های مارکسیستی و همچنین لیبرال ها و غرب زده ها و تشکل دادن به آنها در مقابل فرهنگ اسلامی/ایرانی برعهده گرفت که یکی از این برنامه ها جشن هنر شیراز بود.

همان فضل الله نبیل، طرح جشن هنر شیراز را با هدف ترویج ابتذال هنری، پرده دری اجتماعی و خدشه دار نمودن باورها و اعتقادات و ارزش های ایرانی/اسلامی در سال ۱۳۴۵ ارائه کرد و این طرح از سال ۱۳۴۶ به اجرا درآمد.

عناصر امنیتی و نظامی و سیاسی در راس جشن هنر!

نکته رسوا کننده این به اصطلاح جشن ها هیئت امنای آن بود که برخلاف عنوان و سیاست و هدفش که «هنری» ثبت شده بود، اما بخش عمده ای از دست اندرکاران آن، سیاسی، نظامی، امنیتی و وابسته به دربار بودند، مانند:

پسر اشرف (شهرام پهلوی نیا)، شوهر دوم شمس پهلوی (بوشهری پور)، نخست وزیر (هویدا)، وزیر دربار (اسدالله اعلم)، وزیر امورخارجه (اردشیر زاهدی)، وزیر اطلاعات (هوشنگ انصاری)، مدیرعامل شرکت ملی نفت (منوچهر اقبال)، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ارتشبد نصیری)، فرمانده ارتش سوم، آرتور پوپ مدعی ایران شناسی (عضو سازمان سیا) و…

برگزاری کنسرت ها و نمایش هایی که کوچک ترین ارتباطی به فرهنگ و هنر ایرانی نداشت و بلکه بعضا ضد آن نیز بود، از جمله برنامه های این به اصطلاح جشن ها به شمار می رود که در دوره های مختلف برگزار شدند، از جمله:

نمایش هایی چون ویس و رامین، هفت تپه ، برنامه رستم و سهراب، باله گلستان، تئاتر اعمال مقدس، تئاتر ملوس ها و نسناس ها، نمایش خوک، بچه، آتش و… که مخالفت های فراوانی را در میان گروه ها و اقشار مختلف ایجاد کردند.

در این برنامه ها نه تنها ارزش های عرفی و مذهبی خدشه دار می گردید بلکه مسائل ملی نیز در راستای رواج سنن غربی مورد بی توجهی قرار می گرفت. سندی از ساواک به خوبی این موارد را نشان می دهد:

«… نمایش رستم و سهراب در جشن هنر شیراز وسیله هنرمندان و همچنین پخش آن از تلویزیون موجب خشم و نفرت عمومی و تمام طبقات مردم شده و در هر محفل و مجلس که از این موضوع بحث میشد اکثرا اظهار میکردند که منظور از برگزاری این جشن محو تعصبات ملی و کشتن غرور و ملیت ایران است که مردم به سنن غرب و اروپا عادت کنند و نیز اظهار میکردند که برگزاری موسیقی در محل های موقوفه مانند سرای مشیر و بالای کوه هفتنان که از مکان های متبرکه و موقوفه است لجبازی با متدینین و برخلاف رسم و اصول مذهب است و غالبا میگویند که هندیها قصد خفیف کردن شاهنامه را داشته اند. بزرگترین سنن و حماسه ایران را به صورت (پهلوانکچلک) و عروسک بازی در آورده اند و از طرف دیگر موسیقی اشتوک هاوزن را مردم با صداهای عجیب و غریب را که شنیده اند می گویند آلمان ها میخواستند مردم را به تمسخر بگیرند»

بازیگران این نمایش در انگلیس جان به در نمی بردند!

اما مستهجن ترین برنامه های یاد شده در دوره آخر این به اصطلاح جشن هنر اتفاق افتاد که در ماه رمضان ۱۳۵۶ بازگشایی شده بود. برگزاری نمایشی سخیف و شنیع و توهین آمیز در ملاء عام که حتی برخی مطبوعات رژیم شاه و خبرنگاران و سفرای خارجی را به فغان درآورد.

مریم خوارزمی خبرنگار کیهان در آن روزگار که به جشن هنر شیراز فرستاده شده بود، در سال ۱۳۵۶ در بخشی از مقاله خود به نام «هنر پیشرو یا نمایش اعمال جنسی در خیابان؟» نوشت:

«… نمایشنامه خوک، بچه، آتش… شدیدا مورد اعتراض مردم شیراز و نیز تماشاگران آگاه جشن هنر شیراز قرار گرفته است. دلیل اساسی اعتراض مردم به اجرای این نمایشنامه،محتوای پوچ و بی معنی و نیز بازسازی کثیف اعمال جنسی -آن هم به وقیحانه ترین شکل ممکن- بر صحنه است. نکته جالب و در عین حال تاسف بار این است که این نمایشنامه، برخلاف غالب برنامه های جشن هنر که مختص خواص است، در پیاده روی خیابان فردوسی شیراز و در مقابل چشمان حیرت زده کودکان و زنان سالخورده و جوان اجرا می شود… اجرا و عرضه حرکات شنیع و تکان دهنده در مقابل چشمان مردمی که غافلگیر شده اند…»

نکته جالب اینکه حتی سفیر وقت انگلیس در ایران نیز درباره نمایش یاد شده به شاه هشدار داد و اجرای آن را حتی در انگلیس نیز غیر ممکن دانست. آنتونی پارسونز – سفیر وقت انگلیس در ایران – در نقل خاطرات خود، ضمن آنکه این حرکت را یکی از نخستین جرقه‏های انقلاب اسلامی توصیف کرده، نوشت:

«…جشن هنر سال ۱۳۵۶ شیراز، از نظر کثرت صحنه‏های اهانت‏آمیز به ارزش‏های اخلاقی ایرانیان از جشن‏های پیشین فراتر رفته بود. به عنوان مثال یک شاهد عینی صحنه‏هایی از نمایشی را که ترتیب داده بودند… یکی از صحنه‏هایی که در پیاده‏رو اجرا می‏شد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی و وانمودسازی) به وسیله یک مرد (کاملا عریان یا بدون شلوار درست به خاطر ندارم) با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده می‏شد در مقابل چشم همه صورت می‏گرفت. ولی موضوع به شیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به این خاطر، موضوع را با شاه در میان گذاشته و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا می‏شد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی‏بردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت…»

ویلیام شوکراس روزنامه نگار و نویسنده انگلیسی نیز درباره تاثیر جشن هنر شیراز نوشت:

«… ملکه ریاست جشن هنر شیراز را بر عهده داشت. در اواسط سال های ۷۰ جشن مزبور یکی از پرجنجال ترین رویدادهای فرهنگی کشور به شمار می رفت… جنجال های جشن هنر وقتی به اوج خود رسید که در سال ۱۹۷۷ یک گروه هنرپیشه دکانی را در یکی از خیابان های اصلی شیراز نمایشی اجرا کرد که شامل یک هتک ناموس تمام عیار و اعمال شهوت انگیز بین هنرپیشگان زن و مرد بود. چنین نمایشی در خیابان های هر شهرک انگلیسی یا آمریکایی جنجال به پا می کرد (و منجر به بازداشت هنرپیشگان می شد.) وقتی نمایش مزبور در شیراز اجرا شد، خشم و آزردگی فراوانی برانگیخت…»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × چهار =