دلایل و اهداف استعمارگران از تشکیل و تقویت فرقه بهائیت
پیدایش فرقه ها در هر دوره تاریخی ، معلول شرایط و عوامل ویژه ای است؛ اما با حضور پدیده استعمار در دوره معاصر ایران ، دلایل سیاسی بیش از دیگر شرایط در پیدایی این فرقه موثر بوده است. در این میان محافلی چون انجمن های سری ، لژهای فراماسونري و فرقه هایی چون “بابیت” و “بهائیت” ، نمونه بارزی است که با دخالت مستقیم استعمار تولد و پرورش یافت.
هدف از این اقدام نفوذ در ارکان دولت از طریق نخبگان وابسته، سنت زدایی و عرفی سازی مناسبات و پیوندهای اجتماعی و فرهنگی ، خنثی کردن عوامل و عناصر پایداری در برابر فرهنگ بیگانه ، دست زدن به تعریف هایی تازه از دین داری و دين مداری ، جانشین سازی برای نهادهای مذهبي و در نهایت سیطره اقتصادی و فرهنگی بر ایران از هدف های عمده استعمار در شکل دادن به این گروهها بود.
توضیح آنکه ؛ قرن 19 میلادی دوران اوج اقتدار بعضی از امپراطوری های استعماری نظیر انگلیس، روسیه و فرانسه است که هر سه با جهان اسلام درگیر و در مقابل خود با نوعی مقاومت در بین مردم مواجه اند.
در ریشه یابی و موجبات این مقاومت ، آنها با مطالعاتی که در چند قرن اخیر در مورد متون دینی و اقتدار مذهبي و تاثیرگذاری آن بر جریانات مقاومت مردمی و ایستادگی در مقابل استعمار-نظیر فتوای جهاد توسط علما در جنگ ایران و روس، نهضت تنگستان بر علیه انگلیس ، لغو قرارداد رویتر، جنبش تنباکو و غیره…- داشتند، به این نتيجه رسیدند که باورها و اطلاعات دینی اسلامی بین مسلمین موجب چنین مقاومتی در برابر نفوذ و تجاوز استعمارگران شده است و این موضوع در مناطق غیر مسلمان نشین وجود دارد.
چنانکه روس ها در جریان لشکرکشی به قفقاز با مقاومت همه جانبه مردم ایران مواجه می شوند؛ رساله جهادیه که در زمان میرزا بزرگ فراهانی با امضای بیش از۱۰۰ نفر از علمای بزرگ وقت شیعه منتشر شد، مردم را به مبارزه با ارتش متجاوز روس تشویق می نماید و حتی در ابتدای دوره دوم جنگ های ایران و روس پیروز شدند، هرچند متاسفانه به دلیل ضعف و بی کفایتی حکومت وقت ، و خیانت بعضی از سرداران، این پیروزی تداوم نیافت.
در جریان آن جنگ دربار تزار ، به مقاومت “دینی” ملت ایران پی برد و مشاهده می کند که تشیع مزاحم آنها و دیگر سلطه گران زر و زور است.
بر این اساس استعمارگران برای آنکه بتوانند این مانع را به طور ریشه ای و بنیادین ، از سر راهشان بردارند، اقدامات گوناگونی را در دستور کار خویش قرار می دهند، که یکی از مهمترین و خطرناکترین آنها ، ایجاد مسلک و مذاهب ساختگی و التقاطی با استفاده از فرهنگ و آموزه های اسلامی است. آنها فرقه سازی را به این دلایل بر اساس مذهب موجود را در محور خود قرار دادند. در ایران بابیت و بهائیت ، در عثمانی ،وهابیت، و در هند ، قادیانی ، را ایجاد کردند.
اهداف استعمارگران
مهمترین اهدافی که قدرت های استعماری در این زمینه تعقیب نمودند عبارتند از:
۱- ایجاد درگیری داخلی
تجزیه کشور و تلاش برای شکستن کیان و اقتدار ملی ایرانیان که از زمان صفویان حول محور تشیع پدید آمده و منافع قدرت های استکباری و استعماری را تهدید می کرد.
۲- ایجاد انحراف و تضعیف مبانی دینی و اعتقادی مردم
از این منظر فرقه سازی از یکسو زمینه ساز اختلافات و درگیری های مذهبی است و از طرفی می تواند بسياري از مبانی فکری دنیای اسلام را که با اهداف استعمار سرستیز و ناسازگاری دارد از بین ببرد. و از جهت دیگر باعث هضم کامل هویت اسلامی در فرهنگ غربی برای تامین منافع دولت های استعماری شود.
۳-اعمال فشار بر دولت
در جهت گرفتن امتیاز بیشتر و جلوگیری از بازپس گرفتن مناطق از دست رفته ایران و در نتیجه تأمین منافع و توطئه شوم استعمارگران. در این راستا آنها با مطالعاتی که در مذهب شیعه داشتند، مسئله “مهدویت و موعود آخرالزمان” را بستری مناسب برای درهم شکستن مذهب تشیع و تعقیب منافع خود دانسته و به همین جهت مسئله بابیت و به دنبال آن بهائیت را مطرح میکنند.
امام خمینی در این زمینه می فرمایند: اسلام و مذهب جعفری سدی است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آنها ،چه راستی و چه چپی و روحانیت که حافظ آن است سدی است که با وجود آن اجانب نمی توانند به نحوی که دلخواه آنهاست با کشورهای اسلامی به خصوص با کشور ایران رفتار کنند، پس قرن هاست که با نیرنگ های مختلف برای این سد نقشه می کشند، گاهی از راه مسلط کردن عمال خبیث خود بر کشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله و ترویج بابیت و بهائیت و وهابیت.
همچنین استعمارگران برای نیل به هضم کامل هویت اسلامی در فرهنگ غربی ، برای تأمین کامل منافع دولتهای ذینفع غربی در جوامع اسلامی، باید در سه مرحله عمل می کردند:
۱- نفی کامل هویت اسلامی
۲- تاکید بر هویت ملی و باستانی
۳- گرایش به جهان وطنی و قربانی کردن هویت ملی در برابر نقش و هویت جهاني وابسته.
نخستین گام را در ایران بابیان برداشتند که در جریان دست بدشت،رسما نسخ شریعت اسلام و مباح شدن محرمات را اعلام کردند.
گام دوم، که تاکید فراوان و شک انگیزی بر ملا و احیای هویت ملی و باستانی داشت، توسط ازلیان (نظیر آقاخان کرمانی) به همراه روشنفکران سکولار بی دین برداشته شد.
گام سوم را نیز بهائیان( خود حسینعلی نوری و پسرش عبدالبها و بهاییان) برداشتند که بر همزیستی با همه ادیان و کثرت گرایی دینی و جهان وطنی تاکید داشتند و این مدرن ترین روش در جذب و هضم کامل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایرانیان و سایر ملل در فرهنگ و سیاست و اقتصاد جهانی شده غرب و خصوصا آمریکا تلقی می شود.
و سرانجام اینکه در زمینه وابستگی جریان بابیت و بهائیت به استعمار روس، انگلیس، صهیونیسم و سپس حمایتهای آمریکا و نقش آنان در پیدایش تقویت و تداوم این فرقه ، اسناد تاریخی و شواهد معتبر و متعددی وجود دارد .
منابع
تخريب هويت ملي به نفع غرب زدگي
صحيفه نور، امام خميني
وزارت ارشاد ١٣٧١