آموزشهای غیرمستقیم تشکیلاتی، تورهای بهائیت برای فرزندان شما
اگرچه کلاسهای «روحی» معروفترین دورههای آموزش بهائی است که تشکیلات بهائیت با سرمایهگذاریهای هنگفت در آن، در پی نشر عقاید خود و جذب کودکان و نوجوانان به تمایل به بهائیت است اما با توجه به حساسیت خانوادههای مسلمان به اغفال فرزندانشان در این کلاسها، -مخصوصاً در ایران- بهائیت سعی میکند از طرق دیگر و در قالبهایی متفاوت، آموزشهای مورد نظر خود را به کودکان ارائه دهد.
یکی از این روشها با کلیدواژه «آموزش غیرمستقیم» در حال پیگیری و گسترش است. در آموزشهای غیرمستقیم عمدتاً کودکان و حتی والدینشان از بهائی بودن مربی و محیط بیخبر بوده و اهداف بهائیت با پوشش بیشتری دنبال میشود. یکی از مربیان بهائی پیرامون آموزش غیرمستقیم چنین بیان میکند: «با توجه به عدم دسترسی برخی کشورها به مؤسسات روحی، این روش مناسبتر است، ضمن اینکه سادگی آن باعث میشود هر عضو تشکیلاتی قادر به برگزاری چنین دورههایی باشد، ولو برای یک کودک.»
در این نوشتار قصد داریم به برخی شگردهای بهائیت در آموزشهای غیرمستقیم اشاره نماییم:
1- برگزارکننده چنین کلاسهایی، یک فرد بهائی با نهایت ظاهرسازی و عوامفریبی است که به وی توصیه میشود در برخورد با کودکان و خانوادههایشان بهترین چهرهای که میتواند، از خود به نمایش بگذارد.
2- مکان آموزش، میتواند هر جایی باشد، از منزل شخصی بچهها یا مربی گرفته، تا کافه، رستوران و طبیعت. به همین دلیل عمده مهدکودکهایی که توسط این تشکیلات مدیریت میشود، بینام و نشان و سردر هستند. کلاسهای آموزشی نظیر موسیقی و رقص نیز در منزل اشخاص یا مکانهای ثبتنشده برگزار میشوند.
3- توصیه به ایجاد فضای مفرح، از جمله مواردی است که به شدت مورد تأکید است.
4- لزوم تسلط مربی تشکیلاتی بر ذهن کودک، از دیگر لازمههای این پروژه است؛ به مربیان شیوههای پلزنی به اندیشه و القای مقصود تشکیلات آموزش داده شده و تأکید میشود کودکان قادر به تشخیص اولویتهای ذهنی خود نبوده و آنچه بیشتر مورد علاقهشان قرار میگیرد، صرفاً چیزی است که بیشتر شنیدهاند.
5- از نظر تشکیلات، پروژه به هیچ عنوان نباید متوقف شود، ولو با وجود تنها یک کودک. به افراد توصیه میشود برای شروع، از کودکان فامیل استفاده کنند تا باعث جلب نظر و اعتماد سایرین گردد.
6- بهائیت تأکید دارد که دلیل انتخاب کودکان، بالابودن ظرفیت آموزشپذیری آنها میباشد، این مسئله تهدیدی جدی برای تغییر سبک زندگی کودک و به تبع آن والدین آنهاست.
7- با توجه به ماهیت تشکیلاتی بهائیت، تمام دستآوردها باید ثبت و به مراکز بالاتر گزارش شود. به این مربیان بهائی هم تأکید بسیاری برای ثبت اتفاقات و برونداد عملیات، شدهاست. بنابراین خواهوناخواه هویت کودکان، خانوادههایشان و مسائل مرتبط با آنها نهایتاً در اختیار مرکز تشکیلات در حیفای اسرائیل قرار میگیرد.
8- از دیگر راهکارهای تشکیلاتی ایجاد تعلق خاطر افراد به گروه با روشهای مختلف، از جمله ایجاد مشارکت برای کودکان است. مشارکتها میتوانند پوششهایی انساندوستانهای و محیطزیستی داشته باشند.
9- در آموزشهای غیرمستقیم توصیه میشود، کودکان را به بهانههای مشارکت در اجتماع، در اجتماعات اصلی جامعه سوق داده تا هر فرد خودبهخود به مهرهای تبلیغاتی تبدیل شود. راهکارهای رسیدن به دوایر بزرگ اجتماعی به شیوهای حسابشده مورد بحث قرار میگیرد، به نحوی که ممکن است بدون اطلاع از نیت حقیقی تشکیلات، خانوادهها فریب ظاهر نوعدوستانه گروه را بخورند.
10- در این آموزشها توصیه شده مربی شخصاً با کودکان، فضایی دو نفره ایجاد کرده و به هر فرد، جدای از دیگری دستورهایی ارائه دهد، چراکه مطرح شدن آنها در جمع ممکن است به سبب تفاوت نگرش افراد، حساسیتهایی ایجاد کرده و غرض تشکیلاتی لو برود.
11- جالب آنکه در برنامههای مربوط به این آموزشها مدام به مهرهها توصیه میکنند در برابر هرگونه ناملایمت و شکستی، مقاوم بوده و تسلیم نشوند. آیا یک دورهمی برای سرگرم کردن یا آموزشهای کودکانه، با ناملایمات و تعابیری چون «شکست» روبهرو خواهد بود؟! یا اینها کدهایی برای پیادهسازی هدفی متفاوت است؟
در حقیقت به تعبیر خود بهائیان، هدف از تشکیل این کلاسها و آموزشها، «تغییر اجتماع و نه یک حرکت نمادین» است و تأکید میشود اهداف اصلی همیشه مد نظر مربی قرار گیرد. برای نیل به این مقصود طرق مختلف را امتحان کرده و با ایجاد ارتباط مستمر و فعالانه با بچهها، مفاهیم مورد نظر را برای آنها درونی میسازند. مفاهیمی که با تغییر سبک زندگی و پیادهسازی تفکرات بهائیت و سردمدارانشان آمیختهاست. این اهداف هماکنون در مهدکودکهایی که هویت بهائیشان مخفی است یا در کارگاههای موسیقی، رقص، نقاشی و… این تشکیلات در حال پیادهسازی است.